هوش مصنوعی: متن بالا بیانگر احساسات عمیق و دردهای درونی شاعر است که از رنج‌های زندگی، ناامیدی، و بی‌چارگی سخن می‌گوید. شاعر به شرایط سخت زندگی، گذرا بودن عمر، و ناتوانی در رهایی از مشکلات اشاره می‌کند. همچنین، مفاهیمی مانند عشق، حسرت، و جستجوی معنای زندگی در این شعر دیده می‌شود.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عمیق فلسفی و عرفانی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد. همچنین، لحن غمگین و ناامیدانه‌ی شعر ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین باشد.

غزل شمارهٔ ۷۸۶

با دل تنگ است‌کار اینجا ز حرمان چاره نیست
گر همه صحرا شویم از رنج زندان چاره نیست

زآمد ورفت نفس عمری‌ست زحمت می‌کشیم
خانهٔ ما را ازین ناخوانده مهمان چاره نیست

دشت تا معموره یکسر از غبار دل پر است
هیچ‌کس را هیچ‌جا زین خانه ویران چاره نیست

تا نفس باقی‌ست باید چون نفس آواره زیست
ای سحر بنیاد از وضع پریشان چاره نیست

سعی تدبیر سلامت هم شکست دیگر است
در علاج زخم خار از چین دامان چاره نیست

دامن خود نیز باید عاقبت از دست داد
کف به هم ساییدن ازطبع پشیمان چاره نیست

جرأت پیری چه مقدار انفعال زندگی‌ست
پشت‌دستی هم‌گر افشاری ز دندان چاره نیست

آدم از بهر چه گندم‌گون قرارش داده‌اند
یعنی این ترکیب را از حسرت نان چاره نیست

آگهی‌گرد دو عالم شبهه دارد درکمین
تا نگه باقی‌ست از تشویش مژگان چاره نیست

کارها با غیرت عشق غیور افتاده است
ششجهت دیدار و ما را ازگریبان چاره نیست

عمرها شد در کفنت رنگ حنا آیینه است
گر نیاید یادت ازخون شهیدان چاره نیست

برق تازی با رم هر دره دارد توأمی
ی خراب لیلی از سیر غزالان چاره نیست

شامل‌است اخلاق‌حق با طو‌ر خوب‌و زشت خلق
شخص دین را بیدل ازگبرو مسلمان چاره نیست
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۳
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۷۸۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۷۸۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.