هوش مصنوعی: این متن شعری عرفانی و فلسفی است که به موضوعاتی مانند عشق، آزادگی، ناامیدی، تلاش و رهایی می‌پردازد. شاعر از جلوه‌های معنوی و عرفانی سخن می‌گوید و به دشواری‌های مسیر رسیدن به حقیقت اشاره می‌کند. همچنین، مفاهیمی مانند صبر، توکل و رهایی از تعلقات دنیوی در این شعر به چشم می‌خورد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن برای مخاطبان زیر 16 سال ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از واژگان و استعاره‌های به کار رفته نیاز به دانش ادبی نسبتاً بالایی دارند.

غزل شمارهٔ ۸۴۸

شب هجوم جلوه او در خیالم جا گرفت
آنقدر بالید دل‌ کایینه در صحرا گرفت

ازدل روشن ملایم طینتی را چاره نیست
پنبه خود رایی تواند از سر میناگرفت

سعی‌ گردون از زمین مشکل‌ که بردارد مرا
قطر‌‌ه را ازدست خاک تشنه نتوان واگرفت

در گلستانی ‌که بلبل بود هر برگ گلش
پیکرم را خامشی چون غنچه سرتا پا گرفت

سخت‌ نایاب‌ است‌ مطلب‌ ورنه‌ کوشش‌ کم نبود
احتیاج از ناامیدی رنگ استغنا گرفت

تاکی از اندیشهٔ تمکین‌گرانجان زیستن
قراهٔ ما را چوگوهر ‌ل در این دپاکرفت

گر بلند افتد چوگردون نشئهٔ وارستگی
می‌توان دامان همت از سر دنیا گرفت

در ریاض دهر، ما را سبز کرد آزادگی
بی‌بریها اینقدر، چون سرو، دست ماگرفت

زبن همه اسباب نومیدی چه برگیردکسی
آنچه می‌باید ‌گرفتن دست ناگیرا گرفت

عقده‌ای ازکار ما نگشود سعی نارسا
ناخن تدبیر ما آخر دل ما را گرفت

چشم بند و زور بر دل‌کن‌که در آفاق نیست
آنقدر اوجی‌که یک مژگان توان بالاگرفت

تا شود بیدل به نامت سکهٔ آسودگی
خاکساری در نگین باید چو نقش پا گرفت
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۸۴۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۸۴۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.