هوش مصنوعی: این متن شعری عرفانی و فلسفی است که به مفاهیمی مانند رهایی از تعلقات دنیوی، وحدت وجود، آزادی روح و عشق الهی می‌پردازد. شاعر از خواننده می‌خواهد تا از دلبستگی‌های مادی رها شود و به حقیقت درونی خود بپیوندد. استفاده از استعاره‌هایی مانند «قطره و دریا»، «نور دل»، و «کعبه و دیر» نشان‌دهنده نگرش عرفانی و معنوی اثر است.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن برای مخاطبان کم‌سن‌وسال دشوار خواهد بود. همچنین، برخی از استعاره‌ها و اصطلاحات به‌کاررفته نیاز به دانش ادبی و عرفانی پایه دارد که معمولاً در سنین بالاتر حاصل می‌شود.

غزل شمارهٔ ۹۴۱

هرچه آنجاست چو آنجا روی‌اینجاگردد
چه خیال است‌ که امروز تو فردا گردد

در مقامی‌ که بود ترک و طلب امکانی
رو به دنیاست همان گرچه ز دنیا گردد

جمع شو ، مرکز نه دایرهٔ چرخ برآ
قطره چون فال‌ گهر زد دل دریا گردد

رستن از پیچ و خم رشتهٔ آمال‌ کراست
بگسلی از دو جهان تا گرهی وا گردد

نور دل درگرو کسب قبول سخن است
به نفس‌ گو چه دهد سنگ‌ که مینا گردد

سن بی‌ سر و پا تفرقهٔ ساز حیاست
آب چون بر در فواره زد اجزا گردد

طور مستان نکشد تهمت تغییر وفا
خط ساغر چه خیال است چلیپا گردد

عجز تقریر من آخر به اشارات کشید
ناله چون راه نفس‌ گم کند ایما گردد

نامهٔ رمز نفس در پر عنقا بربند
سر این رشته نه جایی‌ست‌که پیداگردد

کعبه و دیر مگو گرد تو گشتیم بس است
آسیا نیست سر شوق‌ که هر جا گردد

گوهر آزادگی موج نخواهد بیدل
سر چو گردید گران آبلهٔ پا گردد
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۹۴۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۹۴۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.