هوش مصنوعی: این متن شعری است که از مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی مانند عشق، حسرت، وجود، قناعت و عافیت سخن می‌گوید. شاعر با استفاده از تصاویر شاعرانه و استعاره‌های پیچیده، احساسات و تفکرات خود را بیان می‌کند. مضامینی مانند دوری از معشوق، درد هستی، فخر و تواضع، و محدودیت‌های انسان در درک حقایق عالم در این شعر دیده می‌شوند.
رده سنی: 18+ متن دارای مفاهیم عمیق و انتزاعی است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی نیاز دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌های پیچیده و زبان شاعرانه ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۹۹۴

بی‌نمک از نمک غیر توهم دارد
لب بام است ‌که اظهار تکلم دارد

جای اشک از مژهٔ تیغ حیا جوهر ریخت
چقدر حسرت زخم تو تبسم دارد

بی‌تو اظهار اثر خجلت معدومی ماست
قطرهٔ دور ز دریا چه تلاطم دارد

زاهد از گنبد دستار به خود می‌نازد
نکنی عیب که خر فخر به توقم دارد

گر به دادت نرسد شور قیامت ستم است
درد هستی است‌ که فریاد تظلم دارد

فیض خورشید به عالم ز کواکب نرسد
شیشهٔ تنگ کجا حوصلهٔ خم دارد

مفت غواص تامل‌گهرمعنی بکر
دفتر بیدل ما خصلت قلزم دارد

بیدل از فیض قناعت چمن عافیت است
تکیه عمری‌ست‌که بر بستر قاقم دارد
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۹۹۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۹۹۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.