هوش مصنوعی: این شعر به مفاهیم عمیقی مانند عشق، رنج، خرد، وابستگی‌های دنیوی و موانع روحی و فکری می‌پردازد. شاعر از دشواری‌های زندگی، اسارت در رسوم و عقاید کهنه، و ناتوانی در رهایی از تعلقات سخن می‌گوید. همچنین، به محدودیت‌های انسان در برابر تقدیر و طبیعت اشاره می‌کند و بر اهمیت خرد و درک عمیق از هستی تأکید دارد.
رده سنی: 18+ محتوا شامل مفاهیم فلسفی و عرفانی پیچیده‌ای است که درک آن‌ها نیاز به تجربه و بلوغ فکری دارد. همچنین، برخی از ابیات ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین یا نامفهوم باشد.

غزل شمارهٔ ۹۹۷

گرفتار رسوم اندیشهٔ آرام‌ کم دارد
عقاید آنچه دارد خدمت دیر و حرم دارد

دماغ آرمیدن نیست با گل‌، شبنم ما را
در این آیینه ‌گر آبی‌ست چون تمثال رم دارد

از این ‌صحرای ‌وحشت ‌چون ‌شرر دیگر چه بردارم
همه ‌گر سر توان برداشتن حکم قدم دارد

خرد را از بساط می‌پرستان نیست جان بردن
که هر ساغر ز موج می به ‌کف تیغی علم دارد

نوای خامشان در پردهٔ دود دل است اینجا
نگویی شمع تنها گریه دارد، ناله هم دارد

گسستن سخت دشوارست زنار محبت را
برهمن رشته‌واری از رگ‌ سنگ‌ صنم دارد

به وقت رخصت یاران تواضع می‌شود لازم
قد پیران به آهنگ وداع عمر، خم دارد

اگر مردی در تخفیف اسباب تعلق زن
کز انگشت دگر انگشت نر یک بند کم دارد

بود در طینت بی‌مغز حفظ‌ گفتگو مشکل
برون ریزد دهانش هرچه انبان در شکم دارد

بغیر از وهم ‌کو سرمایه تا بر نقد خرد نازی
همان در کیسهٔ دریاست‌ گر گاهی درم دارد

ز خاک‌شور نتوان بیش از این حاصل طمع‌ ‌کردن
به ‌حسرت هم اگر جان می‌دهد ممسک ‌کرم دارد

خموشی ربط آهنگ جنونم نگسلد بیدل‌
ز ساز دل مشو غافل تپیدن زیر و بم دارد
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۹۹۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۹۹۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.