هوش مصنوعی: این شعر از بیدل دهلوی، بیانگر حالات روحی شاعر در مواجهه با جهان پر از ابهام و جنون است. او از تشنگی دل به جنون، وهم و ظن، و ناتوانی در یافتن حقیقت سخن می‌گوید. شاعر به ناپایداری دنیا و بی‌ثمری تلاش‌های انسانی اشاره می‌کند و در نهایت، به دیداری نادرست و آیینه‌ای ناسازگار با واقعیت تشبیه می‌شود.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که درک آن‌ها نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد. همچنین، برخی از مضامین مانند جنون، وهم، و ناامیدی ممکن است برای خوانندگان جوانتر سنگین یا نامفهوم باشد.

غزل شمارهٔ ۱۰۹۲

گرد مرا تحیّر، صبح جنون سبق ‌کرد
دستی نداشت طاقت‌، جیبم چنین‌ که شق‌ کرد

دل تشنهٔ جنونهاست از وهم و ظن مپرسید
زین دست مشق بسیار مجنون بر این ورق ‌کرد

پیداست شغل زاهد، وقت دگر چه باشد
سرها به یکدگرکوفت هرگه‌که یاد حق‌کرد

دل با کمال تحقیق از شبهه‌ام نپرداخت
آیینه ساخت امّا پرداز بی‌نسق کرد

زبن باغ تا دمیدم جز خون دل نچیدم
گلگون قبای نازی صبح مرا شفق‌کرد

از انفعالم آخر شستند دست قاتل
خونم روان نگردید رنگ حنا عرق‌کرد

مهمان این بساطیم اما چه سود بیدل
دیدار نعمتی بود آیینه در طبق کرد
وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۰۹۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۰۹۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.