هوش مصنوعی:
این شعر عاشقانه و عرفانی از بیدل دهلوی، با تصاویر شاعرانه و استعارههای پیچیده، به بیان احساسات شاعر نسبت به معشوق و جهان میپردازد. موضوعاتی مانند عشق، جدایی، حیرت، درد، و جستجوی معنا در هستی در آن دیده میشود.
رده سنی:
18+
این شعر دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه با استعارههای پیچیده است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات کلاسیک فارسی دارد.
غزل شمارهٔ ۱۱۲۸
تا جلوهٔ بیرنگ تو بر قلب صور زد
تمثال گرفت آینه در دست و به در زد
همت به سواد طلبت گرد جنون داشت
نُه چرخ ز بالیدن یک آبله سر زد
رفتی و نیاسود غبارم چه توانکرد
بر آتش من ناز تو دامان سحر زد
بیروی تو از سیر چمن صرفه نبردم
هر لاله که دیدم شبیخونم به نظر زد
زین ثابت و سیار سراغم چه خیال است
گردیدن رنگم به در چرخ دگر زد
بی برگ طرب کرد مرا قامت پیری
خمگشتن این نخل به صد شاخ تبر زد
افسون شعور از نفسم دود برآورد
آبی که به رو میزدم آتش به جگر زد
بییاس، دل از فکر وطن بر نگرفتم
تا آبلهپا گشت گهر فال سفر زد
پرواز نگاهی بتماشا نرساندم
چون شمع زسرتا قدمم یک مژه پرزد
مژگان بهم بسته سراپردهٔ دل بود
حیرتزدهام دامن این خیمه که بر زد
فریاد که رفتیم و به جایی نرسیدیم
صبح از نفس سوخته دامن بهکمر زد
ما را ز بهارت چه رسد غیر تحیر
تمثالگلی بودکه آیینه به سر زد
دشنامی از آن لعل شنیدم که مپرسید
میخواست به سنگم زند آخر به گهر زد
بیدل دل ما را نگهی برد به غارت
آنگلکه تو دیدی چمنی بود نظر زد
تمثال گرفت آینه در دست و به در زد
همت به سواد طلبت گرد جنون داشت
نُه چرخ ز بالیدن یک آبله سر زد
رفتی و نیاسود غبارم چه توانکرد
بر آتش من ناز تو دامان سحر زد
بیروی تو از سیر چمن صرفه نبردم
هر لاله که دیدم شبیخونم به نظر زد
زین ثابت و سیار سراغم چه خیال است
گردیدن رنگم به در چرخ دگر زد
بی برگ طرب کرد مرا قامت پیری
خمگشتن این نخل به صد شاخ تبر زد
افسون شعور از نفسم دود برآورد
آبی که به رو میزدم آتش به جگر زد
بییاس، دل از فکر وطن بر نگرفتم
تا آبلهپا گشت گهر فال سفر زد
پرواز نگاهی بتماشا نرساندم
چون شمع زسرتا قدمم یک مژه پرزد
مژگان بهم بسته سراپردهٔ دل بود
حیرتزدهام دامن این خیمه که بر زد
فریاد که رفتیم و به جایی نرسیدیم
صبح از نفس سوخته دامن بهکمر زد
ما را ز بهارت چه رسد غیر تحیر
تمثالگلی بودکه آیینه به سر زد
دشنامی از آن لعل شنیدم که مپرسید
میخواست به سنگم زند آخر به گهر زد
بیدل دل ما را نگهی برد به غارت
آنگلکه تو دیدی چمنی بود نظر زد
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۴
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۱۲۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۱۲۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.