هوش مصنوعی: این شعر به موضوعاتی مانند عشق، درد، رنج، حسرت، و ویرانی می‌پردازد. شاعر از احساسات عمیق انسانی، ناامیدی، و تلاش برای یافتن آرامش سخن می‌گوید. همچنین، اشاراتی به مفاهیم فلسفی و عرفانی مانند گذر زمان، پیری، و بی‌ثباتی دنیا وجود دارد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که درک آن‌ها به بلوغ فکری نیاز دارد. همچنین، برخی از مضامین مانند درد، حسرت، و مرگ ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین باشد.

غزل شمارهٔ ۱۲۳۰

هرکجا عشاق را درد طلب منظور شد
رفتن رنگ دو عالم خون یک ناسور شد

رنگ منت برنمی‌دارد دل اهل صفا
صبح‌ ، زخم خویش را خود مرهم‌کافور شد

بسکه دیدم الفت آفاق لبریز گزند
دیدهٔ احباب بر من خانهٔ زنبور شد

بیقرارانت دماغ حسرتی می‌سوختند
یک شرر ازپرده بیرون‌زد چراغ طور شد

دل چه سامان‌کز شکست آرزو بر هم نچید
بس که مو آورد این چینی سر فغفور شد

بود بی‌تعمیریی صرف بنای کاینات
دل خرابی‌کرد کاین ویرانه‌ها معمور شد

ترک انصاف از رسوم انتظام یمن نیست
بسکه چشم از معنی‌ام پوشید حاسد،‌کور شد

گاه توفان غضب از چین ابرو باک نیست
از شکست پل نترسد سیل چون‌ پر زور شد

زبن همه حسرت‌که مردم در خمارن مرده‌اند
جمع شد خمیازه‌ای چند و دهان گور شد

آبله بی‌سعی پامردی نمی‌آید به دست
ربشهٔ تاک از دویدن صاحب انگور شد

محنت پیری‌ست بیدل حاصل عیش شباب
هرکه ‌شب ‌می خورد خواهد صبحدم‌ مخمور شد
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۲۲۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۲۳۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.