هوش مصنوعی: این متن شعری عرفانی و عاشقانه است که در آن شاعر از درد هجران و عشق سخن می‌گوید و با استفاده از استعاره‌های مختلف مانند نسیم، آتش، آب، شراب، ماه و آفتاب، احساسات درونی خود را بیان می‌کند. همچنین، مفاهیمی مانند مستی معنوی، هشیاری درونی، و تقابل نور و ظلمت نیز در آن دیده می‌شود.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و استعاره‌های پیچیده است که درک آن برای مخاطبان جوان‌تر ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند مستی و عشق الهی نیاز به بلوغ فکری دارد.

قصیدهٔ شمارهٔ ۱۶۰ - د‌ر مدح شجاع ‌السلطنه حسنعلی میرزا

زد به دلم ای نسیم آتش هجران یار
سوختم از تشنگی جرعهٔ آبی بیار

آب نه یعنی شراب ماه نه بل آفتاب
تا که بیفتم خراب تا که بمانم ز کار

قوت دل قوت جان مایهٔ روح روان
محنت از آن در نهان عشرت از آن آشکار

ساقی و جام و شراب هرسه به نور آفتاب
عکس رخ آن به جام‌ کرده عدد را چهار

بادهٔ یاقوت فام در دل الماس جام
هست چو تابنده مهر بر فلک زرنگار

جام بود ماهتاب باده بود آفتاب
ویژه‌که در جوف ماه مهر نماید مدار

ناظر آیینه را عکس یکی بیش نیست
وانکه در آن بنگرد عکس پذیرد هزار

در دل ساغر شراب هست چو آتش در آب
طرفه‌که هست آب خشک وآب روانست نار

هرکه به قدر قبول خاصیتی یافته
زان شده‌ هشیار مست مست از آن هشیار

پشه از آن پیل فرّ روبه از آن شیر نر
گشته به هر رهگذر فتنه از آن درگذار

جاهل از آن در ستیز عاقل از آن صلح‌خیز
انده از آن در گریز شادی از آن برقرار

سرخ‌جبین زاهدیست حله‌نشین زان سبب
تا که چهل نگذرد هیچ نیاید به کار

دیدهٔ دل را ضیا چهرهٔ جان را صفا
مایهٔ هوش و ذکا پایهٔ عزّ و وقار

خلق چو قوم‌ کلیم مانده به تپه ظلام
او شده بر جانشان مائدهٔ خوشگوار

آتش موسی است هان‌کرده به فرعون غم
روز سپید از اثر تیره‌تر از شام تار

یا گهر عیسویست‌ کز دم جان‌بخش خویش
زنده ‌کند مرده را خاصه به فصل بهار
وزن: مفتعلن فاعلن مفتعلن فاعلن (منسرح مطوی مکشوف)
قالب: قصیده
تعداد ابیات: ۱۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:قصیدهٔ شمارهٔ ۱۵۹ - مطلع ثانی
گوهر بعدی:قصیدهٔ شمارهٔ ۱۶۱ - مطلع ثانی
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.