هوش مصنوعی: شاعر در این متن از عشق و جنون ناشی از آن سخن می‌گوید. او تشنه‌ای است که به لب دریای خون کشیده شده و در طوفان هیجانات عاشقانه غرق شده است. از خدا می‌خواهد که به بهشت برود تا از شرم گناهان رها شود. اندیشه‌اش به کعبه و دیر مغان می‌رود و در نهایت، از عقل و خرد فاصله گرفته و جنون عشق او را فرا می‌گیرد.
رده سنی: 16+ متن حاوی مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌های پیچیده و مضامین سنگین مانند جنون و شرم گناه، مناسب سنین بالاتر است.

غزل شمارهٔ ۱۲

عشق کو تا در بیابان جنون آرد مرا
تشنه سازد، بر لب دریای خون آرد مرا

در می طامات خوش لایعلقم، مطرب کجاست
تا به هوش از نغمه های ارغنون آرد مرا

در بهشتم کن خدایا تا نمانم شرمسار
تا که از شرم گنه دوزخ برون آرد مرا

می رود اندیشه ام در کعبه از دیر مغان
می برد باری نمی دانم که چون آرد مرا

گر بنالم عرفی از عقل و خرد معذور دار
من به این وادی نه خود آیم، جنون آرد مرا
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.