هوش مصنوعی: شاعر در این متن از ناتوانی در برابر تضادها و احتمالات زندگی سخن می‌گوید و بیان می‌کند که با وجود ناممکن بودن بسیاری از آرزوها، دل به محالات خوش می‌کنیم. او از دردهای عشق و رنج‌های پروانه‌های سوخته می‌گوید و توصیه می‌کند که مانند مستان عشق، به دردهای خود مشغول باشیم. همچنین اشاره می‌کند که در ملک عشق، شفا یافتن از بیماری‌ها ممکن است باعث رسوایی شود. شاعر با اشاره به چشم عقل و مثال‌ها، از شناخت عمیق‌تر سخن می‌گوید و در پایان، از عرفی و انجمن بی‌غم و شراب جمشید در سفال‌ها یاد می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن‌ها نیاز به بلوغ فکری و تجربه زندگی دارد. همچنین، برخی از اشارات مانند مستان عشق و شراب جمشید ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر نامناسب یا نامفهوم باشد.

غزل شمارهٔ ۳۲

از بس که در معارضه دیدم مثال ها
عاجز شدم ز کشمش احتمال ها

با آن که هیچ مطلب ممکن روا نشد
دل خوش نمی کنیم مگر از محال ها

آن جاست برگ عیش که هر سو فشانده اند
پروانه های سوخته پرها و بال ها

مشغول درد خویش چو مستان عشق باش
همدرد همنشین عنانی ست حال ها

در ملک عشق هر که شفا یابد از مرض
رسوای خلق گردد و گویند سال ها

صد ره گشود دیده و بشناخت چشم عقل
با آن که آشنا شده بود از مثال ها

گه گه فتد ز طاق دل دوستان ولی
خورشید را زیان نرسد از زوال ها

عرفی دگر به انجمن بی غمان نشست
گز جام جم شراب کند در سفال ها
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.