۳۱۵ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۱۰۳

غمگساری در لباس دشمنی محبوبی است
خشم و ناز آرایش بیرون و بزم خوبی است

گر به سختی درد من ظاهر شود کاین اضطراب
هم ترازوی متاع طاقت ایوبی است

از هوس آزادم اما آن چه دل را می گزد
اشتیاق یوسفی و گریه ی یعقوبی است

سدره ی آب و گلم پژمرده می گردد، ولی
در نهادم شعله را نشو نمای طوبی است

شرح درد ما نباشد گفتن، ای عرفی خموش
زحمت قاصد مده کاین داستان مکتوبی است
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۰۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۰۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.