هوش مصنوعی: این متن به بیان ناامیدی و انتقاد از وضعیت موجود می‌پردازد. شاعر با استفاده از تصاویر نمادین مانند صومعه‌ی خالی، عصای آبنوس، و سرو و سوسن در بستان عشق، به بی‌معنایی و اسارت در زندگی اشاره می‌کند. او همچنین از فقدان آزادی، دوستی واقعی، و معنویت در جامعه انتقاد می‌کند و در نهایت، به نابودی و نیستی اشاره دارد.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عمیق فلسفی و انتقادی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین و نامفهوم باشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند ناامیدی و نیستی نیاز به درک بالاتری از زندگی و اجتماع دارند.

غزل شمارهٔ ۱۳۷

صومعه دیدم به جز مشتی بروت باد نیست
جز عصای آبنوس و شانه ی شمشاد نیست

بی نفس ارباب معنی زندگانی می کنند
لیک یک مو بر تن ای جمع بی فریاد نیست

وصف جنت کم کن ای رضوان که در بستان عشق
سرو و سوسن بی شمار است و یکی آزاد نیست

تهنیت جز در مصیبت پیش ما عیب است، عیب
عید را در شهر ما رسم مبارک باد نیست

دانه ی طاووس کمتر بین که در گلزار عشق
غیر بلبل صید دام و دانه ی صیاد نیست

در جهان دوستی و در زبان دوستان
این لغت کز وی بیابی معنی بیداد، نیست

بی ستون ما ز فیض نور حسن آیینه است
تیشه ای بازیچه اینجا در کف فرهاد نیست

عاقبت سوز آتش عرفی به دوزخ حیف نیست
گر وجود اهل خاکستر به روی باد نیست
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۳۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۳۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.