هوش مصنوعی: این شعر عرفانی از عرفی شیرازی، بر محوریت عشق الهی و رهایی از تعلقات دنیوی می‌چرخد. شاعر در ابیات مختلف، از گذشتن از همه چیز به جز عشق یار سخن می‌گوید، حتی از نمادهای دینی مانند کعبه نیز می‌گذرد و به ناقوس و زنار (نمادهای مسیحیت) روی می‌آورد. در پایان نیز به شهرت ظاهری و بی‌مسمای خود اشاره می‌کند.
رده سنی: 18+ مفاهیم عمیق عرفانی و استفاده از نمادهای پیچیده‌ای مانند ناقوس و زنار که نیاز به درک بالاتری از ادبیات و عرفان دارد، این شعر را برای مخاطبان جوان‌تر دشوار می‌سازد. همچنین، برخی از اشارات مانند گذشتن از کعبه ممکن است برای مخاطبان کم‌سن‌وسال نیاز به توضیح داشته باشد.

غزل شمارهٔ ۱۶۰

منصور و ان الحق ردن و دار و دگر هیچ
ماییم و لبالب شدن از یار و دگر هیچ

گر راه به مراسم کده ی عشق بیابی
الماس بنه بر دل افگار و دگر هیچ

بر لوح مزارم بنویسید پس از مرگ
کای وای ز محرومی دیدار و دگر هیچ

از کعبه گر این بار برون ام بگذارند
ناقوس به دست آرم و زنار و دگر هیچ

عرفی به غلط شهره به زرق است ببینید
صد گل زده بر گوشه ی دستار و دگر هیچ
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۵۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۶۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.