هوش مصنوعی: شاعر در این متن از عشق و شوریدگی خود می‌گوید و از حسرت دیدن معشوق سخن می‌راند. او از تأثیرات عمیق عشق بر خود و جهان اطرافش صحبت می‌کند و از ناتوانی در تحمل این احساسات شدید می‌نالد. همچنین، شاعر از فراموشی و نامهربانی یاران شکایت دارد و از سوختن زبانش به نام معشوق می‌گوید. در پایان، از شور و ناله‌های خود که پیر و جوان را تحت تأثیر قرار داده است، سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عمیق عاطفی و احساسی است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سال قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تشبیه‌های پیچیده در شعر نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد که معمولاً در سنین بالاتر یافت می‌شود.

غزل شمارهٔ ۴

نقابی بر افکن ز پی امتحان را
که تا بینی از جان لبالب جهان را

چو در جلوه آیی بدین شوخ و شنگی
برقص اندر آری زمین و زمان را

بروی زمین مهروار ار بخندی
بزیر زمین درکشی آسمان را

من از حسرت رویش از هوش رفتم
خدایا شکیبی تماشاکنان را

به دل زان نداریم یک مو گرانی
که بر سر کشیدیم رطل گران را

بهارت دلا کس ندانست چون شد
بهر حال دریاب فصل خزان را

فراموش کردند از مهربانی
چه افتاد یاران نامهربان را

از آن نام تو بر زبان می نراندم
که میسوخت نام تو کلام و زبان را

رضی این چه شور است در نالهٔ تو
که از هوش بردست پیر و جوان را
وزن: فعولن فعولن فعولن فعولن (متقارب مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.