هوش مصنوعی:
این متن شعری عاشقانه و عرفانی است که در آن شاعر از احساسات پیچیده خود نسبت به معشوق و درد عشق سخن میگوید. او از تناقضهای عشق، مانند باز و بسته بودن چشمها، خاکفرسودگی و خاموشی، و درد بیدرمان صحبت میکند. همچنین، اشارههایی به مفاهیم عرفانی مانند جام جمشید و گلشن راز دارد.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آنها ممکن است برای مخاطبان جوانتر دشوار باشد. همچنین، برخی از اشارات فلسفی و نمادین موجود در شعر نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.
غزل شمارهٔ ۱۱
چشم من چون به روی او باز است
در ندانم که بسته یا باز است
خاک فرسوده دیده و گوش است
لیک خاموش حرف و آواز است
تو در گفتگو ببند و ببین
که چه درها بروی دل باز است
کلهٔ خشک، جام جمشید است
نقش الواح گلشن راز است
چه کنم درد من دوا سوز است
چه کنم عشق او به من ساز است
با رضی دیگر از بهشت مگوی
نیست طاووس بلکه شهباز است
در ندانم که بسته یا باز است
خاک فرسوده دیده و گوش است
لیک خاموش حرف و آواز است
تو در گفتگو ببند و ببین
که چه درها بروی دل باز است
کلهٔ خشک، جام جمشید است
نقش الواح گلشن راز است
چه کنم درد من دوا سوز است
چه کنم عشق او به من ساز است
با رضی دیگر از بهشت مگوی
نیست طاووس بلکه شهباز است
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.