هوش مصنوعی:
این متن به موضوع عشق و رنجهای ناشی از آن میپردازد. شاعر از عشقی ناکام و غمانگیز سخن میگوید که باعث رنج و بیماری شده است. همچنین، اشارهای به نومیدی و خرابههای عاطفی دارد که در آن، عاشق جان خود را از دست داده است.
رده سنی:
16+
متن دارای مضامین عاطفی عمیق و غمانگیز است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر سنگین باشد. همچنین، درک کامل مفاهیم شعری و عرفانی آن نیاز به بلوغ فکری دارد.
غزل شمارهٔ ۱۰
کسی که در رهش از پا و سر خبردار است
نه عاشق است که در بند کفش و دستار است
غمی به گرد دلم جلوهگر شده که از آن
غباری ار بنشیند بر آسمان بار است
بدیگران ببر ای باد بوی نومیدی
که در خرابهٔ ما زین متاع بسیار است
بر آستانه او عاشقانه جان درباخت
رضی که در غم عشقش هنوز بیمار است
نه عاشق است که در بند کفش و دستار است
غمی به گرد دلم جلوهگر شده که از آن
غباری ار بنشیند بر آسمان بار است
بدیگران ببر ای باد بوی نومیدی
که در خرابهٔ ما زین متاع بسیار است
بر آستانه او عاشقانه جان درباخت
رضی که در غم عشقش هنوز بیمار است
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۴
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.