هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از عشق نافرجام و درد دوری از معشوق نامهربان می‌گوید. او از رنج‌های عاشقانه، بی‌وفایی معشوق و احساس تنهایی سخن می‌گوید و با استفاده از تصاویر شعری مانند «سرو» و «لاله» به بیان احساسات خود می‌پردازد. در پایان، از ترس بی‌وفایی دوستان و روی آوردن به دشمنان ابراز نگرانی می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه و احساسی پیچیده است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب‌تر است. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و اصطلاحات ادبی ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال نامفهوم باشد.

غزل شمارهٔ ۲۳

کمر تا کی بخونم آن بت نامهربان بندد
که باشم من که بر خونم چنان سروی میان بندد

شوم قربان دمی صد ره کمان ابروانش را
هلال ابرویم هر گه، که ترکش بر میان بندد

تراوش میکند راز غمش از هر بن مویم
اگر غیرت گلو گیرد، اگر حیرت زبان بندد

الهی همچو موسی رب ارنی را نمی‌گویم
که مهر خامشی از لن ترانی بر میان بندد

نه از صدق و صفا رنگی، نه از مهر و وفا بویی
کسی چون دل بسرو و لاله این بوستان بندد

وفای‌ دوستان گر با رضی این است میترسم
که دل از دوستان برگیرد و بر دشمنان بندد
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.