هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و غنایی، احساسات شاعرانه‌ای را درباره عشق و زیبایی معشوق بیان می‌کند. شاعر از لعل شیرین و خندان معشوق، زلف پریشانش، و جذابیت‌های او سخن می‌گوید. همچنین، اشاراتی به مفاهیمی مانند غیرت، فنا، و پشیمانی دارد.
رده سنی: 15+ این شعر دارای مفاهیم عاطفی و ادبی پیچیده‌ای است که درک آن برای کودکان دشوار است. همچنین، برخی از اشارات مانند غیرت و پشیمانی ممکن است نیاز به درک عمیق‌تری از احساسات انسانی داشته باشند.

غزل شمارهٔ ۴۶

چه شور افتاده در دلها ز شیرین لعل خندانش
دریغا خضر ما شرمنده گردد ز آب حیوانش

نه از رنگ تو رنگی داشت نه از بوی تو بوئی
ز غیرت چاک زد هر سو ز صد جا، گل گریبانش

چو آن بلبل که در بستان ز سنبل آشیان دارد
دل آشفته‌ام جمعی است در زلف پریشانش

چو موسی گر زدود شعله‌ای در پیچ و تاب افتد
همیشه داردم در پیچ و تاب آن زلف پیچانش

مشو چندین بلند از خاک قصر خود تماشا کن
که قیصر رفت بر باد فنا بر قصر و ایوانش

رضی‌سان سرخ دارم از طپانچه روی خود ترسم
که رنگ لاغری از کشتنم سازد پشیمانش
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.