هوش مصنوعی: شاعر در این متن از درد عشق و فراق می‌نالد و بیان می‌کند که هیچ افسونی در دل معشوق اثر نمی‌کند. او از غم و اندوه خود می‌گوید و اینکه تنها با غم معشوق می‌سازد. شاعر آرزوی خرابات عاشقان را دارد تا بتواند همه چیز خود را فدای باده کند. در پایان، او از گفته‌های رضی یاد می‌کند و از مخاطب می‌خواهد که او را نکشد، زیرا خودش در حال ناز کشیدن است.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه و غم‌انگیز است که درک آن نیاز به بلوغ عاطفی و شناختی دارد. همچنین، استفاده از اصطلاحات و مفاهیم شعری کلاسیک ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۵۷

دور از و بسکه سوزم و سازم
شده نزدیک آنکه بگدازم

هیچ افسون در او نمیگیرد
آه از دست ترک طنازم

در و دیوار در سماع آیند
ارغنون غمش چو بنوازم

از جمادات شور برخیزد
چون بیادش ترانه آغازم

گر بخونم دمی نپردازد
دل خونین ازو بپردازم

عالم از غم شود، چه میسازد
من که جز با غمش نمیسازم

کو خرابات عاشقان که در او
هر چه دارم ببٰاده در بازم

میکشم گفتهٔ رضی را من
تو مکش زانکه میکشد نازم
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.