هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی، با تصاویر زیبا و احساسی، به توصیف عشق و جذابیت معشوق می‌پردازد. شاعر از زیبایی‌های معشوق، تأثیر عمیق او بر روح و جان خود، و همراهی خداوند در مسیر زندگی سخن می‌گوید. همچنین، اشتیاق و درد فراق را با استفاده از استعاره‌های طبیعی مانند آفتاب، ماه، و برق بیان می‌کند.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌های پیچیده و زبان ادبی بالا، نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.

غزل شمارهٔ ۷۶

تو بدین چشم شوخ و روی چو ماه
ببری دل ز دست سنگ سیاه

زیر دستت چه آسمـٰان چه زمین
پایمالت چه آفتاب و چه ماه

روز مستی نمیبریم بسر
این زمان آمدیم بر سر راه

چون ننالیم که از تماشایش
باز گردد بسوی دیده نگاه

آنچه آن جلوه کرد با جانم
برق هرگز نمیکند به گیاه

ای که بی باک بر سر راهش
میروی و نمیروی از راه

باش یک لحظه تا برون آید
آفتابم ز زیر ابر سیاه

نفست از چه مرده زنده کند
گر نه روح اللهی، بلا اشباه

سنگ سوزم اگر ببـٰارم اشک
چرخ ریزم اگر بر آرم آه

گاه و بی‌گاه منع ما نکنی
چشمت ار بر رخش فتد ناگاه

گفتمش میرود رضی گفتا
هر کجا میرود خدا همراه
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۷۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۷۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.