هوش مصنوعی: این شعر بیانگر احساسات عمیق عاشقانه و رنج‌های ناشی از عشق و هجران است. شاعر از بی‌قراری، داغ دل، و دوری از معشوق سخن می‌گوید و تأکید می‌کند که در هر حالتی یاد معشوق همراه اوست. همچنین، او به بی‌توجهی دیگران به رنج‌های عاشقانه اشاره می‌کند و تنها راه نجات خود را در وصل معشوق می‌داند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عمیق عاشقانه و احساساتی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند رنج عشق و هجران نیاز به بلوغ عاطفی دارد.

غزل شمارهٔ ۷۸

کیم از جان خود سیری ز عمر خویش بیزاری
سیه روزی، سراسر داغ جانسوزی جگر خواری

ندانم لذت آسودگی لیک اینقدر دانم
که به باشد دل آزرده از سودای بسیاری

بهم شیخ برهمن در خرابات مغان رقصند
نه او در بند تسبیحی نه این در بند زناری

چه در خلوت چه در کثرت، بهر جا هر که را دیدم
نه خالی خلوتی از تو، نه بیرون از تو بازاری

گرفتار گل و آن بلبل زارم که تا بوده
نسوده بی‌ادب در سایهُ گلبرگ، منقاری

مگر صبح ازل سازد خلاصم ور نه چون سازم
که پیچیده است گردم شام هجران چون سیه ماری

چه کم گردد ز معشوقی چه کم گردد ز محبوبی
اگر در کار ما ضایع کند از دور دیداری

کند منعم ز دیوار و در او مدعی سهل است
میان ما و یاد او نخواهد بود دیواری

به کار خویشتن مشغول هر کس را که می‌بینم
بغیر از عاشقی کاری نیاید از رضی باری
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۷۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۷۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.