۳۹۹ بار خوانده شده
هجران اگر نکردی آهنگ زندگانی
بیچاره جان چه کردی با ننگ زندگانی
داراست هر که جان برد از چنگ مرگ بیرون
ما جان به مرگ بردیم از چنگ زندگانی
بیعشق کس ممیراد، بی درد کس مماناد
کان عار مرگ باشد وین ننگ زندگانی
میبرد زندگانی گر جان ز چنگ مردن
کس جان بدر نمیبرد از چنگ زندگانی
ای آنکه سنگ کوبی بر سینه از غم مرگ
گویا سرت نخورد است بر سنگ زندگانی
ای آنکه زندگی را بر مرگ میگزینی
یا رَب مبارک بادت اورنگ زندگانی
پیوسته زندگانی در جنگ بود با ما
با مرگ صلح کردیم از ننگ زندگانی
دوری او رضی را نزدیک گشته گویا
کاثار مرگ پیداست از رنگ زندگانی
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
بیچاره جان چه کردی با ننگ زندگانی
داراست هر که جان برد از چنگ مرگ بیرون
ما جان به مرگ بردیم از چنگ زندگانی
بیعشق کس ممیراد، بی درد کس مماناد
کان عار مرگ باشد وین ننگ زندگانی
میبرد زندگانی گر جان ز چنگ مردن
کس جان بدر نمیبرد از چنگ زندگانی
ای آنکه سنگ کوبی بر سینه از غم مرگ
گویا سرت نخورد است بر سنگ زندگانی
ای آنکه زندگی را بر مرگ میگزینی
یا رَب مبارک بادت اورنگ زندگانی
پیوسته زندگانی در جنگ بود با ما
با مرگ صلح کردیم از ننگ زندگانی
دوری او رضی را نزدیک گشته گویا
کاثار مرگ پیداست از رنگ زندگانی
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۸۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۹۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.