هوش مصنوعی: این شعر از عرفی شیرازی، شاعر پارسی‌گوی، به موضوعاتی مانند عشق، محبت، آتش درون و تضادهای عاطفی می‌پردازد. شاعر با استفاده از استعاره‌های آتش و شراب، حالات درونی خود را بیان می‌کند و از گرمای عشق، رنج‌های روحی و زیبایی‌های معنوی سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و عاطفی موجود در شعر ممکن است برای مخاطبان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌هایی مانند شراب و آتش نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.

غزل شمارهٔ ۳۵۷

چه گرمی است که در سر شراب می سوزد
چه آتش است که در دیده خواب می سوزد

کسی که برق محبت در او زند آتش
ز تاب سایهٔ او آفتاب می سوزد

کنون که آتش می جمع شد به آتش حسن
مپوش چهره که ناگه نقاب می سوزد

مرا چه جرم که آتش فتد به زهد و صلاح
که این متاع ز برق شباب می سوزد

یکی است آتش و آب حیات در وقتی
که گرمی جگر تشنهٔ آب می سوزد

ز روی گرم وفا می جهد برقی
که در عنان صبوری شتاب می سوزد

خدای را بنشانید آتش عرفی
که توبه کرد و ز ذوق شراب می سوزد
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۵۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۵۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.