هوش مصنوعی: این متن شعری عرفانی و فلسفی است که به موضوعاتی مانند قناعت، عشق، حقیقت وجودی انسان و رازهای هستی می‌پردازد. شاعر از استعاره‌هایی مانند آیینه، آب و گل برای بیان مفاهیم عمیق استفاده کرده است. در این شعر، تأکید بر این است که انسان با قناعت می‌تواند به جایگاه والایی دست یابد و عشق حقیقی ممکن است با رسوایی همراه باشد. همچنین، اشاره‌هایی به ناپایداری دنیا و اهمیت درک اسرار وجودی شده است.
رده سنی: 18+ مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی موجود در این شعر برای درک و تجزیه‌وتحلیل به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی نیاز دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌های پیچیده و زبان ادبی سنگین ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۱۴۶۴

جمعی‌ که با قناعت جاوید خو کنند
خود را چوگوهر انجمن آبروکنند

حیرت زبان شوخی اسرار ما بس است
آیینه‌مشربان به نگه گفتگوکنند

محجوب پردهٔ عدمی بی‌حضور دل
پیدا شوی‌گر آینه‌ات روبروکنند

آنجاکه عشق خلعت رسوایی آورد
پیراهنی که چاک ندارد رفو کنند

لب‌تشنهٔ هوای ترا محرمان راز
چون نی به جای آب نفس درگلوکنند

نقش خیال و خامهٔ نقاش مشکل‌ست
ما را مگر به فکر میان تو مو کنند

آیینه است‌،‌گاه خطا، رنگ اهل شرم
بی‌دستگاه شامه گل چشم بوکنند

شوخی به سیر عالم ما ره نمی‌برد
چشمی مگر در آبلهٔ پا فروکنند

آن نامقیدان‌ که در اثبات مطلقند
آب نرفته را زتوهم به جوکنند

در بحرکاینات که صحرای نیستی‌ست
حاصل تیممی است به هرجا وضوکنند

بیدل دماغ نشئه ندارد گدای عشق
گرنه فلک گداخته در یک کدو کنند
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۴۶۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۴۶۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.