هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از بیدل، به بیان احساسات عمیق و دردهای روحی شاعر می‌پردازد. او از عشق، فراق، ناله‌های دل و حیرت در برابر معشوق سخن می‌گوید. استفاده از استعاره‌هایی مانند آیینه، گلچین بهار، نگاه سرمه‌سا و گوهر آشنا، بر زیبایی و عمق شعر افزوده است. شاعر همچنین به مفاهیمی مانند عجز، دعا و یاد خدا اشاره می‌کند که نشان‌دهنده‌ی بعد عرفانی شعر است.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه، استفاده از استعاره‌های پیچیده و زبان ادبی بالا، درک این شعر نیاز به سطحی از بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات کلاسیک دارد.

غزل شمارهٔ ۱۴۷۸

تاآینه‌روبروی ما بود
گلچین بهار کهربا بود

یاد دم عشرتی‌ که چون صبح
آیینهٔ ما نفس‌نما بود

فریاد شکسته‌رنگی ما
عمری چو نگاه سرمه‌سا بود

شد عجز حجاب ورنه از دل
تاکوی تو راه ناله وابود

آیینه چه سان ‌گرفت حیرت
ازعکس تو دست در حنا بود

جوشید ز شعلهٔ تو داغم
سرچشمهٔ عجز،‌ کبریا بود

در راه تو هرچه از غبارم
برداشت فلک‌ کف دعا بود

هر آه ‌که برکشیدم از دل
چون موج به ‌گوهر آشنا بود

دل نیز چو سینه استخوان داشت
تا یاد خدنگ او هما بود

بشکست دل و نکرد آهی
این شیشه عجب تنک‌ صدا بود

خون شد دل و ساغر چمن زد
میخانهٔ ماگداز ما بود

بیدل تاجی ‌که دیدی امروز
فردا بینی نشان پا بود
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۴۷۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۴۷۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.