هوش مصنوعی: این شعر از بیدل دهلوی، با تصاویر شاعرانه و استعاره‌های عمیق، به موضوعاتی مانند گذرایی عمر، رنج‌های زندگی، ناپایداری شادی‌ها، و بی‌ثباتی دنیا می‌پردازد. شاعر از عناصر طبیعت مانند شبنم، گل، و بهار برای بیان مفاهیم فلسفی و عرفانی استفاده می‌کند.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی موجود در شعر ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد. درک کامل این متن نیاز به آشنایی با ادبیات کلاسیک و تفکر انتزاعی دارد.

غزل شمارهٔ ۱۵۲۳

شبنم صبح از چمن آبله دل می‌رود
عیش عرق می‌کند خنده خجل می‌رود

مخمصهٔ زندگی فرصت ماکرد تنگ
عیش والم هیچ نیست عمر مخل می‌رود

زبن همه نشو و نما منفعل است اصل ما
درخور شاخ بلند ربشه به‌گل می‌رود

تک به هوا می زند خلق زحرص بگیر
گرجه به دوش نفس‌*‌رد بهل می‌رود

هرچه دمد زین بهار نشئهٔ آفت شمار
در رگ گل آب نیست خون بحل می‌رود

رنج و الم هم نداد داد ثباتی‌که نیست
زین مرض‌آباد یأس دق شد و سل می‌رود

فرصت‌کار نفس مغتنم غفلت است
آمده در یاد نیست رفته ز دل می‌رود

بیدل ازین رنگ وبو غنچهٔ دل جمع نیست
قافلهٔ اتفاق ربط گسل می‌رود
وزن: مفتعلن فاعلن مفتعلن فاعلن (منسرح مطوی مکشوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۵۲۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۵۲۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.