هوش مصنوعی: این شعر عرفانی از بیدل دهلوی به مفاهیمی مانند خودشناسی، عشق، حقیقت وجودی و رهایی از ظواهر دنیوی می‌پردازد. شاعر با استفاده از استعاره‌هایی مانند آینه، خواب، موج و آتش، به دنبال بیان حقایق متعالی و فراتر از دنیای مادی است. او بر اهمیت نگاه درون‌گرا و رهایی از تعلقات دنیوی تأکید دارد.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی موجود در شعر ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از استعاره‌ها و اصطلاحات به سطحی از بلوغ فکری نیاز دارند تا به درستی درک شوند.

غزل شمارهٔ ۱۵۹۹

دل تا نظر گشود به خویش آفتاب دید
آیینهٔ خیال‌که ما را به خواب دید

صد پرده پرده‌دارتر از رمز غیب بود
آن بی‌نقابی‌ای‌ که تو را بی‌نقاب دید

فطرت به هرچه وارسد آیینهٔ خود است
گوهر ز موج بحر همان یک سراب دید

حرف تعین من وما آنقدرنبود
عالم به چشم صفر رقوم حساب دید

در درسگاه عشق دلایل جهالت است
طبعی بهم رسان‌ که نباید کتاب دید

اشک سر مژه به تامل رسیده‌ایم
خود را ندید کس‌ که نه پا در رکاب دید

فرصت‌کجاست تا سوی هم چشم واکنیم
نتوان ز انسفعال به روی حباب دید

عبرت نگاه دور خیالیم زیر چرخ
باید همین به شیشهٔ ساعت شراب دید

از انتقام سوخته جانان حذر کنید
آتش قیامت از نم اشک‌ کباب دید

بودم ز بسکه منفعل دعوی وفا
گفتم به حال من نظری‌ کن در آب دید

برق جنون دمی‌ که زد آتش به صفحه‌ام
بیدل به یک جهان نقطم انتخاب دید
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۵۹۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۶۰۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.