هوش مصنوعی: این شعر از بیدل به زیبایی از تضاد سیاه و سفید در توصیف عشق و رنج‌های عاشقانه استفاده می‌کند. شاعر با تصاویری مانند زلف و روی معشوق، شب و روز، و داغ‌های دل، احساسات پیچیده و دوگانه خود را بیان می‌کند. او از نیرنگ‌های معشوق و رنج‌های عشق نافرجام می‌گوید و در نهایت، گل‌های بهار جنون را سیاه و سفید می‌بیند که نشان‌دهنده آشفتگی و اندوه عمیق اوست.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن به بلوغ فکری و تجربه‌ی عاطفی نیاز دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌های پیچیده و زبان شعری سنگین ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر نامفهوم باشد.

غزل شمارهٔ ۱۶۲۳

ز زلف و روی توتا دیده‌ام سیاه و سفید
به جای دیده پسندیده‌ام سیاه و سفید

ز خط و روی توکایینهٔ فریب‌نماست
ز شام و صبح چه فهمیده‌ام سیاه و سفید

ازآن زمان‌که به سرگشتگی‌ست نسبت من
به رنگ خامه بسی دیده‌ام سیاه و سفید

مژه به نرگس نیرنگ‌ساز او می‌گفت‌
غزاله‌ای چو تو نشنیده‌ام سیاه و سفید

ز بس شرار خیال تو در نظر دارم
چو داغ پنبه بود دیده‌ام سیاه و سفید

ز داغهای دل و اشک چشم تر بیدل
گل بهار جنون چیده‌ام سیاه و سفید
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۶۲۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۶۲۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.