۲۵۳ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۱۶۲۳

ز زلف و روی توتا دیده‌ام سیاه و سفید
به جای دیده پسندیده‌ام سیاه و سفید

ز خط و روی توکایینهٔ فریب‌نماست
ز شام و صبح چه فهمیده‌ام سیاه و سفید

ازآن زمان‌که به سرگشتگی‌ست نسبت من
به رنگ خامه بسی دیده‌ام سیاه و سفید

مژه به نرگس نیرنگ‌ساز او می‌گفت‌
غزاله‌ای چو تو نشنیده‌ام سیاه و سفید

ز بس شرار خیال تو در نظر دارم
چو داغ پنبه بود دیده‌ام سیاه و سفید

ز داغهای دل و اشک چشم تر بیدل
گل بهار جنون چیده‌ام سیاه و سفید
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۶۲۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۶۲۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.