هوش مصنوعی: این شعر به موضوع طمع و حرص انسان‌ها پرداخته و تأثیرات منفی آن را بر زندگی و شخصیت افراد نشان می‌دهد. شاعر با استفاده از تصاویر و استعاره‌های مختلف، بیان می‌کند که طمع باعث نابودی آبرو، عزت نفس و ارزش‌های انسانی می‌شود و انسان را به سوی پوچی و نیستی سوق می‌دهد.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق اخلاقی و اجتماعی است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی نیاز دارد. همچنین، استفاده از زبان شعری و استعاره‌های پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۱۸۶۳

هوس جنون زده ناکجا همه سو قدم زند از طمع
به‌کجاست‌کنج قناعتی ‌که در قسم زند از طمع

به دو روزه فرصت بی‌بقا که نه فقر دارد و نه غنا
به زمین فرو نرود چرا که‌ کسی علم زند از طمع

حذر از توقع این و آن که مذلتت نکشد عنان
همه ‌گر بود سر آسمان‌ که به خاک خم زند از طمع

فلکت اگر در باز شد دو جهان قلمرو ناز شد
چو غرض معامله‌ساز شد همه را بهم زند از طمع

چه خوش است آینهٔ خسان نرسد به صیقل امتحان
که حریص اگر مژه واکند به حیا قلم زند از طمع

مپسند بر گل آرزو هوس طراوت رنگ و بو
که مباد جوهر آبرو به غبار نم زند از طمع

بلد است مصلحت ازل سوی وعده‌گاه قیامتت
که تلاش هرزه دو امل به در عدم زند از طمع

اگرت بود رگ غیرتی‌ که بر آبرو نزند تری
کف خاک‌ گیر و حواله‌ کن به لبی‌ که دم زند از طمع

کف دست می‌گزد امتحان ز خسیس و همت ما مپرس
که چو سکه هر چه به سر خورد به سر درم زند از طمع

نشود کدورت فقر ما کلف صفاکدهٔ غنا
چقدر غبار دل‌گدا به صف کرم زند از طمع

سر و برگ بیدل ما شود اگر اتفاق قناعتی
شجر جهان غنا شود نفسی ‌که‌ کم زند از طمع
وزن: متفاعلن متفاعلن متفاعلن متفاعلن
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۸۶۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۸۶۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.