هوش مصنوعی: این شعر از بیدل، شاعر فارسی‌زبان، به موضوعاتی مانند ناامیدی، حسرت، گذر عمر و فریبندگی دنیا می‌پردازد. شاعر از دل‌تنگی، شکست و ناکامی‌های خود سخن می‌گوید و به بی‌ثباتی دنیا و نیرنگ‌های آن اشاره می‌کند. تصاویری مانند شکستن آشیانه پرنده، زنگ زدن آینه ماهتاب و گذر عمر مانند طاووس، همه نشان‌دهنده‌ی حالات درونی شاعر و نگاه فلسفی او به زندگی است.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که درک آن برای مخاطبان جوان‌تر دشوار است. همچنین، فضای غالب شعر حزن‌انگیز و پیچیده است و نیاز به درک ادبی و تجربه‌ی زندگی برای فهم کامل آن دارد.

غزل شمارهٔ ۱۹۰۲

چو غنچه بسکه تپیدم ز وحشت دل تنگ
شکست بر رخ من آشیان طایر رنگ

صفای طبع به بخت سیاه باخته‌ایم
ز سایه آینهٔ ماهتاب ماست به زنگ

صدای پا نفروشد ز خویشتن رفتن
شکست رنگ نمی‌خواهد اعتبار ترنگ

ز یاس قامت پیری به آه ساخته‌ایم
کشیده‌ایم دلی درکمند گیسوی چنگ

کدام سنگ درین وادی از شرر خالیست
شتابهاست‌ به خون خفتهٔ فریب درنگ

به قدر شوخی تدبیر خجلتست اینجا
عصا مباد شود دستگاه کوشش لنگ

بهار حیرتم از عالم تقدس اوست
به‌ گلشنی‌ که منم رنگ هم ندارد رنگ

به قدر همت خود کسوتی نمی‌بینم
مباد جامهٔ عریانی‌ام بر آرد ننگ

گذشت عمر چو طاووس در پر افشانی
دلی نجستم از آیینه خانهٔ نیرنگ

به عبرتی نگشودم نظر درین‌ کهسار
که سرمه میل نهان‌ کرده است در رگ سنگ

به مکتبی‌ که نوشتند حرف ما بیدل
به تار ناله صریر قلم شکست آهنگ
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۹۰۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۹۰۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.