هوش مصنوعی: این شعر بیانگر احساسات شاعر درباره انتظار، ناامیدی و زیبایی‌های طبیعت است. شاعر از رنگ‌های بهار و گل‌ها صحبت می‌کند اما در عین حال از انتظار طولانی و شکست‌های عاطفی خود می‌گوید. او به دنبال معنا و تعلق در میان رنگ‌های زندگی است ولی احساس می‌کند که این رنگ‌ها برای او شکسته و ناکام هستند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عاطفی و فلسفی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مضامین مانند ناامیدی و شکست نیاز به بلوغ ذهنی دارد تا به درستی درک شود.

غزل شمارهٔ ۱۹۱۲

یک برک‌ گل نکرده ز روبت بهار رنگ
می‌غلتدم نگاه به صد لاله‌زار رنگ

تا چشم آرزو به رهت‌ کرده‌ام سفید
چندین سحر شکسته‌ام از انتظار رنگ

موج طراوت چمن نا امیدی‌ام
دارم شکستنی که ندارد هزار رنگ

بیر نگیی به هیچ تعلق گرفته‌ام
یعنی به رنگ بوی‌گلم درکنار رنگ

کومایه‌ای که قابل غارت شود کسی
ای صورت شکست غنیمت شمار رنگ

بر هر نفس ز خجلت هستی قیامتی است
صد رنگ می‌تپد به رخ شرمسار رنگ

قسمت درین چمن ز بهاران قویتر است
آفاق غرق خون شد و نگرفت خار رنگ

ما را چوگل به عرض دو عالم غرور ناز
کافیست زان بهار یک آیینه‌وار رنگ

سیر بهار ناز تو موقوف خلوتی است
ای بوی‌گل به حلقهٔ در واگذار رنگ

عمریست رنگ باختهٔ وحشت دلم
چون‌کرده هوشم این‌گل بی‌اختیار رنگ

جوش خیال انجمن بی‌نشانی‌ام
بیدل بهار من نکند آشکار رنگ
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۹۱۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۹۱۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.