هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از رنج‌ها، ناامیدی‌ها و حسرت‌های زندگی خود می‌گوید. او از احساس تنهایی، انفعال و نارضایتی از وضعیت جهان سخن می‌گوید و به تلاش‌های بی‌ثمر و آرزوهای بربادرفته خود اشاره می‌کند. شعر پر از تصاویر شاعرانه مانند شبنم، ماه، آتش و غزال است که بر عمق احساسات شاعر تأکید دارند.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و احساسی در این شعر وجود دارد که درک آن‌ها به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی نیاز دارد. همچنین، برخی از مضامین مانند ناامیدی و حسرت ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین باشد.

غزل شمارهٔ ۲۰۵۵

زبن باغ همچو شبنم رنج خیال بردم
هرکس طراوتی برد من انفعال بردم

ماه از تمامی اینجا آرایش کلف داشت
من نیز رنج فطرت بهر ملال بردم

در دیر نا امیدی دل آتشی نیفروخت
آخر به دوش حسرت چون شب زگال بردم

داد دل از عزیزان‌کس بیش ازاین چه خواهد
در مجلس‌کری چند فریاد لال بردم

باوضع اهل عالم راضی نگشت همت
هرکلفتی‌که بردم زبن بد خصال بردم

دل را تردد جاه ازفقرکرد غافل
در آرزوی چینی عرض سفال بردم

چون شعله ‌کز ضعیفی خاکسترش پناهست
پرواز منفعل بود سر زیربال بردم

یاد نگاهی امشب بر صفحه‌ام زد آتش
رفتم ز خویش و با خود فوج غزال بردم

تنهایی‌ام بر آورد از تنگنای اوهام
زین ششدر آخرکار بازی به خال بردم

بیدل به این سیاهی کز دور کرده‌ام گل
پیش یقین خود هم صد احتمال بردم
وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۰۵۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۰۵۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.