هوش مصنوعی: شاعر در این متن از احساسات عمیق و درونی خود سخن می‌گوید، از عشق، حیرت، هوس، و رنج‌های روحی خود می‌نویسد. او از دوری از معشوق، بی‌قراری، و جستجوی بی‌پایان در عالم هستی می‌سراید. همچنین، به مفاهیمی مانند تقدیر، عجز، و رهایی از تعلقات دنیوی اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن‌ها نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد. همچنین، برخی از مضامین مانند هوس، عشق، و رنج‌های روحی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده یا سنگین باشد.

غزل شمارهٔ ۲۰۸۲

نه بر صحرا نظر دارم نه در گلزار می‌گردم
بهار فرصت رنگم به گرد یار می‌گردم

قضا چون مردمک جمعیت حالم نمی‌خواهد
تحیر مرکزی دارم که با پرگار می‌گردم

حیا کو تا زند آبی غبار هرزه تازم را
که من گرد هوس می‌گردم و بسیار می‌گردم

به عجز خامه می‌فرسایدم مشق سیهکاری
که درهر لغزش پا اندکی هموار می‌گردم

نی بی برگ من هنگامهٔ چندین نوا دارد
ز بی‌بال‌وپری سر تا قدم منقار می‌گردم

ز اشک افشانی شمعم وفا بر خویش می‌لرزد
که می‌داند ز شغل سبحه بی‌زنار می‌گردم

تعلق از غبار جسم بیرونم نمی‌خواهد
به رنگ سایه آخر محو این دیوار می‌گردم

تو حرفی نذر لب کن تا دلی خالی‌کنم من هم
که بر خود همچو کوه از بی‌صدایی بار می‌گردم

هوس صبری ندارد ورنه از سیر گل و گلشن
کشم گر پا به دامن یک گل بی‌خار می‌گردم

نفس را از طواف دل چه مقدار است برگشتن
اگر برگردم ازکوبت همین مقدار می‌گردم

زخواب ناز هستی غافلم لیک اینقدر دانم
که هر کس می‌برد نام تو من بیدار می‌گردم

کجا دیدم ندانم آن کف پای حنایی را
که من عمریست گرد عالم بیکار می‌گردم

گر از صهبا نیاید چارهٔ مخموری‌ام بیدل
قدح از خو‌یش خالی می‌کنم سرشار می‌گردم
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۳
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۰۸۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۰۸۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.