هوش مصنوعی: این شعر بیانگر احساسات عمیق عاشقانه و عرفانی است. شاعر از تنهایی، حیرت، و بی‌قراری خود در عشق سخن می‌گوید و از بی‌پناهی و بی‌خودی خود در این مسیر یاد می‌کند. او از فراق و درد عشق می‌نالد و به تصویری از خود به عنوان موجودی بی‌قرار و حیران اشاره می‌کند که در جستجوی معشوق است.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن برای مخاطبان زیر 16 سال ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از مضامین مانند رنج و بی‌خودی نیاز به بلوغ فکری دارد.

غزل شمارهٔ ۲۲۵۷

در تجرد تهمتی دیگر ندوزی بر تنم
غیر من تاری ندارد چون نگه پیراهنم

رفت آن فرصت‌که ساز شوق گرم آهنگ بود
چون سپند از سرمه‌گیر اکنون سراغ شیونم

حیرتی‌ گل‌کن‌ گر از تمثال او خواهی نشان
یعنی از آیینه ممکن نیست بیرون دیدنم

با که‌ گویم ور بگوبم‌ کیست تا باورکند
آن پری‌روبی‌که من دیوانهٔ اوبم منم

چون حبابم پردهٔهستی فریبی بیش نیست
بحر عریانست اگر بیرون‌کنی پیراهنم

قید الفتگاه دل را چاره نتوان یافتن
عمرها شد چون نفس در آشیان پر می‌زنم

در سراغم ای نسیم جستجو زحمت مکش
رفته‌ام چندانکه نتوانی به یاد آوردنم

بسکه سر تا پای من وحشت کمین بیخودیست
نیست بی آواز پای دل شکست دامنم

سوی بیرنگی نفس هردم پیامم می برد
می‌رسد گردم به منزل پیشتر از رفتنم

بیدل از بس مانده‌ام چون کوه زیر بار درد
ناله جای‌ گرد می‌گردد بلند از دامنم
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۲۵۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۲۵۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.