هوش مصنوعی: این شعر از بیدل دهلوی، شاعر صوفی‌مسلک، بیانگر حالتی از مستی معنوی، رهایی از قید و بندهای دنیوی و اشتغال به عشق و جنون است. شاعر خود و هم‌کیشانش را گدایان میخانه‌ای می‌داند که در بند امل و آرزوهای دنیوی نیستند و به‌جای آن، در پی حقیقت و عشق الهی هستند. او از بت‌پرستی به‌عنوان نمادی از عشق یاد می‌کند و خود را زادگان بتخانه می‌خواند. شعر پر از تصاویر شاعرانه و نمادین است که حالتی از بی‌خودی و رسیدن به حقیقت را نشان می‌دهد.
رده سنی: 18+ مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی موجود در شعر، نیاز به درک و تجربه‌ای دارد که معمولاً در سنین بالاتر حاصل می‌شود. همچنین، استفاده از نمادها و استعاره‌های پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۲۳۱۱

سر خوش آن نرگس مستانه‌ایم
ما گدایان در میخانه‌ایم

قید دل ما را امل فرسود کرد
در کمند ریشهٔ این دانه‌ایم

شغل سر چنگ حوادث مفت ماست
زلف بیداد آشنای شانه‌ایم

چون سحر جیبی‌ که ما وا کرده‌ایم
خندهٔ بی‌مطلب دیوانه‌ایم

بی‌ چراغ از ما که می‌یابد سراغ
خانهٔ گم کردهٔ پروانه‌ایم

اسم ما تهمت‌کش وصف است و بس
گر پر و خالی همین پیمانه‌ایم

بت ‌پرستی باعث ایجاد ماست
برهمن زادان این بتخانه‌ایم

گر نفس سرمایهٔ این فرصت است
آشنا تا گفته‌ای بیگانه‌ایم

ما و من پر سحر کار افتاده است
هر چه می‌گوییم هست اما نه‌ایم

بیدل از وهم جنون سامان مپرس
گنج ناپیدا و ما ویرانه‌ام
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۳۱۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۳۱۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.