هوش مصنوعی: این شعر عرفانی از بیدل دهلوی به مفاهیمی مانند جستجوی حقیقت، عشق الهی، حسرت دیدار معشوق، و ناامیدی از دنیای مادی می‌پردازد. شاعر از تلاش برای پاک‌کردن زنگار از آینه دل سخن می‌گوید تا خورشید حقیقت را ببیند، اما با حسرت و رنج روبرو می‌شود. او به ناپایداری دنیا و وهم‌آلودگی آن اشاره می‌کند و بر بی‌فایده بودن تمایزات ظاهری تاکید دارد.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی این شعر برای درک و تجربه نیاز به بلوغ فکری دارد. نوجوانان زیر 16 سال ممکن است در فهم این سطح از مفاهیم انتزاعی دچار مشکل شوند.

غزل شمارهٔ ۲۳۵۴

تا سایه صفت آینه از زنگ زدودیم
خورشید عیان‌ گشت مثالی ‌که نمودیم

خون در جگر از حسرت دیدار که داریم
آیینه چکید از رگ آهی‌ که‌ گشودیم

امروز به یادیم تسلی چه توان ‌کرد
ماییم ‌که روزی دو ازین پیش تو بودیم

رنگی ننمودیم کزو یأس نخندید
چون غیب خجالت‌کش اوضاع شهودیم

نتوان طرف نیک و بد اهل جهان بود
از سیلی اوهام چو افلاک کبودیم

تا در دل از اندیشه غبار نفسی هست
یک دهر قیامتکدهٔ ‌گفت و شنودیم

یکتایی و آرایش تمثال چه حرفست
گفتند دل است آینه باور ننمودیم

زین بیش خجالت‌کش غفلت نتوان زیست
ای شبهه‌پرستان عدم است اینکه چه بودیم

بیدل ز تمیز اینقدرت شبهه فروشی‌ست
ورنه به حقیقت نه زیانیم و نه سودیم
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۳۵۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۳۵۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.