هوش مصنوعی: این شعر به زیبایی‌های طبیعت، به ویژه سرو و قمری، می‌پردازد و از مفاهیمی مانند آزادگی، عافیت و ادراک سخن می‌گوید. شاعر از ناتوانی دیگران در درک ارزش آزادی و زیبایی‌های طبیعی انتقاد می‌کند و با استفاده از تصاویر شاعرانه، عمق احساسات خود را بیان می‌نماید.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و انتقادی است که درک آن‌ها نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۲۵۸۶

بسکه یاد قامتت بر باد داد اجزای سرو
نالهٔ قمری شد آخر قدکشیدنهای سرو

چیدن دامن دربن‌گلشن‌ گل آزادگی است
کیست تا فهمد زبان عافیت ایمای سرو

مطلب آزادگیها پر بلند افتاده است
عالمی خم شد به فکر بار ناپیدای سرو

باغبانان قدر آزادی ندانستند حیف
ناله بایستی درین‌گلشن نشاندن جای سرو

باده را در دامن مینا بهاری دیگر است
آب دارد آبرو تا می‌رود در پای سرو

شعلهٔ ادراک خاکسترکلاه افتاده است
نیست غیر از بال قمری پنبهٔ مینای سرو

بسکه موزونان ز شرم قامتت ‌گشتند آب
صورت فواره باید ربخت از اجزای سرو

اینقدر رعنا نمی‌بالد نهال این چمن
سایهٔ نخل که افتاده‌ست بر بالای سرو

پای در زنجیر دورش گفتگو آزادگی
بیدل این سطر تکلف نیست جز انشای سرو
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۵۸۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۵۸۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.