هوش مصنوعی: این شعر از بیدل دهلوی بیانگر احساسات عمیق و دردهای درونی شاعر است که با استفاده از استعاره‌های زیبا مانند شمع، گره، و رشته‌ها به تصویر کشیده شده است. شاعر از ناامیدی، عجز، و بی‌قراری خود سخن می‌گوید و تأکید می‌کند که تنها گره‌ها (نماد مشکلات و دردها) در زندگی او حضور دارند. او از عافیت و آرامش دور است و حتی نفس‌کشیدن نیز برایش دشوار به نظر می‌رسد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و احساسی است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی نیاز دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌های پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۲۶۲۱

نیست خاموشی به ‌کار شمع محفل جزگره
داغ شد آهی‌که نپسندید بر دل جز گره

از جنون بر خویش راه عافیت هموارکن
وانمی‌سازد تپش از بال بسمل جز گره

خامهٔ صدقیم آهنگ صریر ما حق است
بر زبان ما نیابی حرف باطل جز گره

بیقرارانیم حرف عافیت از ما مپرس
موج ما را نیست بر لب نام ساحل جزگره

چون نفس از عاجزی تار نظر هم نارساست
هیچ نتوان یافتن از دیده تا دل جزگره

گر سر ما شد جدا ازتن چه جای شکوه است
وا نکرد از رشتهٔ ما تیغ قاتل جز گره

وحشت ما گر مقام الفتی دارد دلت
ناله را در کوچهٔ نی نیست منزل جز گره

دل به صد دامن تعلق پای ما پیچیده است
رشته‌ایم و در ره ما نیست حایل جز گره

هر چه باشد وضع جمعیت غنیمت گیر و بس
گر شعوری داری از هر رشته نگسل جز گره

فرصتی کو تا به ضبط‌ خود نفس گیرد نفس
رشتهٔ‌ کوتاه ما را نیست مشکل جز گره

ای خوشا نومیدی تدبیر فتح الباب من
تا شدم ناخن ندارم در مقابل جز گره

تا نفس باقیست‌ کلفت بایدم اندوختن
بر ندارد رشتهٔ تسبیح بیدل جز گره
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۶۲۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۶۲۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.