هوش مصنوعی: این شعر از بیدل دهلوی، بیانگر احساسات عمیق شاعر از درد و رنج، تنهایی و حیرت در برابر جهان است. او از تصاویر شاعرانه مانند شکسته‌شدن، خون دل خوردن و آشفتگی استفاده می‌کند تا حالات روحی خود را به تصویر بکشد. شعر پر از استعاره و کنایه است و فضایی حزن‌انگیز و فلسفی دارد.
رده سنی: 18+ این شعر دارای مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است و درک آن نیاز به بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات کلاسیک فارسی دارد. همچنین، برخی از تصاویر و استعاره‌های به‌کاررفته ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین و نامفهوم باشد.

غزل شمارهٔ ۲۶۳۷

چون صبح دارم از چمنی رنگ جسته‌ای
گرد شکسته‌ای به هوا نقش بسته‌ای

گل‌ کرده‌ای ز مصرع برجستهٔ نفس
یک سکته در دماغ تامل نشسته‌ای

خون می‌خورم ز درد دل و دم نمی‌زنم
ترسم بنالد آبله در پا شکسته‌ای

چون من ندارد آینه دار بساط رنگ
شیرازهٔ مژه به تحیر گسسته‌ای

نی‌گرد محملی‌ست درین دشت و نی جرس
می‌بالد از هوس دل بیداد خسته‌ای

گردون چه جامها که به ‌گردش نداشته‌ست
بر دستگاه شیشهٔ گردن شکسته‌ای

آشفتگی به هیات ما می‌خورد قسم
کم بسته روزگار به این رنگ دسته‌ای

صیاد پرفشانی اوقات فرصتم
نخجیرهاست هر نفس از خویش رسته‌ای

بیدل نمی‌توان همه دم زیر آسمان
سرکوفتن به هاون گم کرده دسته‌ای
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۶۳۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۶۳۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.