هوش مصنوعی: این شعر از عرفی شیرازی، سرشار از مضامین عاشقانه، فلسفی و اخلاقی است. شاعر از باد می‌خواهد که ورق‌های لاله و شمشاد را ببرد و هر چه در معرض باد است را با خود ببرد. او به عدل کسری و قدرت جم اشاره می‌کند و از شکوه‌هایی می‌گوید که کسی آن‌ها را نمی‌شنود. همچنین، از عشق، رنج‌های عاشقانه، بخشش و فراموشی گناهان سخن می‌گوید. در پایان، شاعر از ناتوانی در دیدن معشوق و فراموشی نام و شعرش می‌نالد.
رده سنی: 16+ متن شامل مفاهیم عمیق فلسفی و عاشقانه است که درک آن‌ها نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد. همچنین، برخی از مضامین مانند رنج عشق و فراموشی ممکن است برای سنین پایین سنگین باشد.

غزل شمارهٔ ۳۶۸

باد دی گو ورق لاله و شمشاد ببر
هر چه در معرض باد آمده گو باد ببر

عدل کسری چه کند با فلک و قدرت جم
شکوهٔ کز تو کسی نشنود از یاد ببر

خسرو آوردی و بستیش در قصر بر او
باز گرد ای فلک و مژده به فرهاد ببر

ساقیا دختر رز منتظر مقدم ماست
بنشانش به سر حجله و داماد ببر

گر دلت مرده بگویم که چه کن؟ ماتم گیر!
نام دل بر اثر ناله و فریاد ببر

تا کی ای دل ز من افسانهٔ غم گوش کنی
شکوه ای پیش کسی از من ناشاد ببر

بهتر از شرم گناه است نبخشیدن جرم
تو مرا عفو مکن، جرم من از یاد ببر

عرفی اندیشه مرنچان چو تو نتوانی دید
که همان شعر تر و نام تر از یاد ببر
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۶۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۶۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.