هوش مصنوعی: در این داستان، حیوانات مختلفی شامل زاغ، باخه، موش و آهو در تعامل با یکدیگر هستند. آهو که از شکارچیان فرار کرده، به گروه حیوانات می‌پیوندد و آنها با خوش‌آمدگویی و اطمینان‌بخشی به او، دوستی و همزیستی مسالمت‌آمیز را نشان می‌دهند. حیوانات با هم بازی می‌کنند و داستان‌های خود را تعریف می‌کنند.
رده سنی: 8+ این داستان دارای مفاهیم ساده و آموزنده درباره دوستی و همکاری است و برای کودکان در سنین ابتدایی مناسب می‌باشد. همچنین، زبان و ساختار داستان برای این گروه سنی قابل فهم است.

بخش ۱۸

زاغ در این سخن بود که از دور آهوی دوان پیدا شد. گمان بردند که او را طالبی باشد. باخه در آب جست و زاغ بر درخت پرید و موش در سوراخ رفت. آهو بکران آب رسید ,اندکی خورد ,چون هراسانی بیستاد. زاغ چون این حال مشاهدت کرد در هوا رفت و بنگریست که بر اثر او کسی هست. بهر جانب چشم انداخت کسی را ندید. باخه را آواز داد تا از آب بیرون آمد و موش هم حاضر گشت.
پس باخه چون هراس آهو بدید ,و در آب می‌نگریست و نمی خورد ,گفت: اگر تشنه ای آب خورد و باک مدار ,که هیچ خوفی نیست. آهو پیشتر رفت. باخه او را ترحیب تمام واجب داشت و پرسید که: حال چیست و از کجا می‌آئی؟ گفت: من در این صحراها بودمی و بهر وقت تیر اندازان مرا از جانبی بجانبی می‌راندند. و امروز پیری را دیدم صورت بست که صیاد باشد , اینجا گریختم. باخه او را گفت: مترس که در این حوالی صیاد دیده نیامده ست ,و ما دوستی خود ترا مبذول داریم ,و چرا خور بما نزدیک است.
آهو در صحبت ایشان رغبت نمود و در آن مرغزار مقام کرد. و نی بستی بود که ایشان در آنجا جمله شدندی و بازی کردندی و سرگذشت گفتندی.
تعداد ابیات: ۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بخش ۱۷
گوهر بعدی:بخش ۱۹ - به دام افتادن آهو
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.