هوش مصنوعی: این شعر یک نیایش عرفانی است که در آن شاعر با زبانی دلنشین و پراحساس، از خدای خود طلب بخشش و لطف می‌کند. او با اعتراف به گناهان خود، از خداوند می‌خواهد که به جای نگاه به گناهانش، به کرم و بخشش خود نظر کند. شاعر خود را گدایی می‌داند که تنها آرزویش رسیدن به معشوق است و از خداوند می‌خواهد که او را از خاک ذلت برگیرد و به خود نزدیک کند.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و مذهبی موجود در شعر ممکن است برای کودکان قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تشبیه‌های پیچیده، درک شعر را برای سنین پایین دشوار می‌کند.

بخش ۲ - مصایب مصنف و مناجات

ای دوای درون خسته‌دلان
مرهم سینهٔ شکسته دلان

مرهمی لطف کن، که خسته‌دلم
مرحمت کن که [بس] شکسته‌دلم

گر چه من سر به سر گنه کردم
نامهٔ خویش را سیه کردم

تو درین نامهٔ سیاه مبین
کرم خویش بین گناه مبین

من خود از کرده‌های خود خجلم
تو مکن روز حشر منفعلم

با وجود گناه‌کاری‌ها
از تو دارم امیدواری‌ها

زانکه بر توست اعتماد همه
ای مراد من و مراد همه

تو کریمی و بی‌نوای توام
پادشاهی و من گدای توام

نی گدایی که این و آن خواهم
کام دل، آرزوی جان خواهم

بلکه باشد گدایی‌ام دردی
اشک سرخی و چهرهٔ زردی

تا به راهت ز اهل درد شوم
برنخیزم اگرچه گرد شوم

چون به خاک اوفتم به صد خواری
تو ز خاکم به لطف برداری

گرچه در خورد آتشم چون شرر
نظری گر به من رسد چه ضرر؟

من نگویم که لطف و احسان کن
بنده‌ام هرچه شایدت آن کن

عاقبت بگسلد چو بند از بند
بند بند مرا به خود پیوند
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۱۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بخش ۱
گوهر بعدی:بخش ۳ - مناجات
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.