درباره هلالی جغتایی

بَدرالدّین (نورالدین) هِلالی جغتایی اَستَرآبادی (مرگ ۹۰۸) یکی از شاعران پارسی‌گوی ایرانی در سدهٔ ۹ هجری خورشیدی بود.
برجسته‌ترین اثر او مثنوی شاه و درویش (شاه و گدا) است که به زبان آلمانی نیز ترجمه شده‌است. اهمیت هلالی به خاطر غزل‌های لطیف و پرمضمون و خوش‌آهنگ اوست که مجموع آن نزدیک به ۲٬۸۰۰ بیت است. قصیده‌های هلالی کم‌ارزش هستند که یکی از آن‌ها را در ستایش عبیدالله‌خان ازبک سروده‌است که گویا از ترس بوده‌است.
وی اهل استرآباد (گرگان کنونی) و بزرگ‌شدهٔ این شهر بود و در نوجوانی به هرات رفت. نیاکان هلالی اصالتاً از ترکمن‌های جغتایی بودند که به گرگان هجرت کرده بودند.
هلالی از پرورش‌یافتگان امیر علی‌شیر نوایی و از هم‌نشینان سلطان حسین بایقرا تیموری بود. پس از سرودن مثنوی شاه و درویش، بدیع‌الزمان پسر سلطان حسین میرزا، غلام‌‌بچه‌ای زیبا را که هلالی طلب کرده بود به عنوان انعام به وی داد.
هلالی استرآبادی شیعه بوده‌است، اما در تشیّع متعصّب نبوده و در درگیری‌های معمول میان سنی و شیعه در آن زمان دخالت نمی‌کرده‌است و همین باعث شده تا پیروان هر کدام از این مذاهب، او را بر مذهب دیگر بدانند.


در ویکی پدیا بیشتر بخوانید

آثار ویدئویی و صوتی مرتبط با این منبع
بخش ۱ بخش ۲ - مصایب مصنف و مناجات بخش ۳ - مناجات بخش ۴- در نعت سیدالمرسلین صلی‌الله علیه و سلم بخش ۵ - وصف معراج رسول‌الله و صحابهٔ کبار آن بخش ۶ - در منقبت حضرت شاه اولیا علیه‌السلام بخش ۷ - تعریف کلام فصیح و شعر بخش ۸ - سبب تصنیف کتاب بخش ۹ - خطاب هلالی با مدعی بخش ۱۰ - آغاز قصهٔ شاه و درویش بخش ۱۱ - در آزاد شدن شه‌زاده از مکتب و ملول بودن درویش بخش ۱۲ - حال گدا به وقت شب در جدایی شاه‌زاده بخش ۱۳ - حالات شاه و گدا در مکتب بخش ۱۴ - در فسون‌سازی شه‌زاده به معلم به جهت دلداری درویش بخش ۱۵ - حال عشق شاه‌زاده با گدا بخش ۱۶ - افشای راز عشق و ملامت عوام بخش ۱۷ - خبردار شدن مردم از حال درویش و پیدا شدن رقیب کافرکیش بداندیش بخش ۱۸ - راندن کوئوال گدا را از مکتب به رقابت خود بخش ۱۹ - رفتن گدا به شب بر در شاه‌زاده بخش ۲۰ - نالیدن درویش در کوی شاه بخش ۲۱ - دیدار شاه از بام در شب ماه روشن بخش ۲۲ - در صفت کبوتربازی شاه و نظاره کردن درویش بخش ۲۳ - سر راه گرفتن رقیب درویش را بخش ۲۴ - جستن کبوتر شاه بر درویش و نامه نوشتن به بال او بخش ۲۵ - رفتن شاه‌زاده به میدان بخش ۲۶ - در تعریف کمان شاه گوید بخش ۲۷ - مناظرهٔ تیر و کمان با یکدیگر بخش ۲۸ - جواب دادن کمان به تیر و صلح کردن بخش ۲۹ - واقف شدن مردم از عشق‌بازی و دلداری درویش و بهانه ساختن رقیب شکار را به جهتجدایی آن‌ها بخش ۳۰ - حیله کردن رقیب و خبردار نمودن شاه گدا را بخش ۳۱ - رفتن درویش به صحرا و ساکن شدنش در کوهی و منتظر بودنش به مقدم شاه بخش ۳۲ - وصف غزال کوهی بخش ۳۳ - بزم‌آرایی لشکر به شکار بخش ۳۴ - تعاقب شاهزاده غزال را و رسیدن هر دو پیش گدا بخش ۳۵ - بزم‌آرایی شاه و نظر کردن گدا بخش ۳۶ - رفتن شاه‌زاده به دیدن درویش بخش ۳۷ - به شهر آمدن شه‌زاده بخش ۳۸ - اقامت شاه‌زاده بر لب دریا و کدا بر کوه بخش ۳۹ - رفتن شاه پیش گدا و بشارت تخت‌نشینی بخش ۴۰ - نامه نوشتن خسرو و خواستن شه‌زاده را از سیاحت کنار دریا بخش ۴۱ - آمدن شه‌زاده به شهر و کیفیت استقبال او بخش ۴۲ - در صفت خزان و وفات کردن خسرو بخش ۴۳ - وصیت خسرو و وفات و تجهیز و تدفین او بخش ۴۴ - ایضا فی الموعظه النصیحه بخش ۴۵ - بر تخت نشستن شاه و توفیهٔ عهد با درویش بخش ۴۶ - آمدن گدا به دربار شاه بخش ۴۷ - به وصل رسیدن درویش و دوری او بار دیگر به جور رقیب بخش ۴۸ - عزیمت کردن شاه بر سر خصم و ظفر یافتن او بر دشمن و کشته شدن رقیب بخش ۴۹ - عمر به سر کردن شاه و گدا با یکدیگر بخش ۵۰ - در بی‌وفایی عمر بخش ۵۱ - در خاتمهٔ کتاب گوید بخش ۵۲ - حکایت به طریق تمثیل بخش ۵۳ - مناجات