هوش مصنوعی:
نویسنده از سفر خود در میان قبایل عرب سخن میگوید که تنها از شیر شتر تغذیه میکردند و گمان داشتند همه جهان چنین است. او در طول سفر با خطرات و دشواریهای بسیاری مواجه شد، از جمله خوردن سوسمار توسط همراهانش و نبود غذاهای معمول. نویسنده با قناعت به دانههای درختان بسنده میکرد. پس از مشقتهای فراوان، به منطقهای به نام فلج رسید.
رده سنی:
16+
متن شامل توصیف شرایط سخت و نامتعارف زندگی و تغذیه است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کمسنوسال نامفهوم یا ناخوشایند باشد. همچنین، سطح زبان و مفاهیم به کار رفته برای درک بهتر، نیاز به بلوغ فکری و تجربه بیشتری دارد.
بخش ۶۸ - اعراب بدوی و خوراک ایشان
قومی به عرب بودند که پیران هفتاد ساله مرا حکایت کردند که در عمر خویش به جز شیر شتر چیزی نخورده بودند چه در این بادیهها چیزی نیست الا علفی شور که شتر میخورد. ایشان خود گمان میبردند که همه عالم چنان باشد، من از قومی به قومی نقل و تحویل میکردم و همه جا مخاطره و بیم بود الا آن که خدای تبارک و تعالی خواسته بود که ما به سلامت از آن جا بیرون آییم، به جایی رسیدیم در میان شکستگی که آن را سربا میگفتند، کوهها بود هریک چون گنبدی که من در هیچ ولایتی مثل آن ندیدم. بلندی چندان نی که تیر به آن جا نرسد و چون همراهان ما سوسماری میدیدند میکشتند و میخوردند و هرکجا عرب بود شیر شتر میدوشیدند من نه سوسمار توانستم خورد نه شیر شتر و در راه هر جا درختی بود که باری داشت مقداری که دانه ماشی باشد از آن چند دانه حاصل میکردم و بدان قناعت مینمودم، و بعد از مشقت بسیار و چیزها که دیدیم و رنجها که کشیدیم به فلج رسیدیم بیست و سیوم صفر.
تعداد ابیات: ۰
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:بخش ۶۷ - پس از طائف
گوهر بعدی:بخش ۶۹ - فلج و مردم فقیر جنگطلبش
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.