هوش مصنوعی:
نویسنده سفر خود را از هیثماباد آغاز کرده و از طریق صحرا و کوهها به نایین میرسد. سپس به دیه کرمه در ناحیه بیابان میرود که در گذشته تحت کنترل کوفجان بوده اما در زمان سفر نویسنده، امیر گیلکی کنترل آن را در دست داشته است. در طول مسیر، نویسنده از رباط زبیده و چاههای آب آن یاد میکند که بدون آنها عبور از بیابان غیرممکن بود. همچنین، او از خطرات راه مانند ریگهای روان و زمینهای شور صحبت میکند. در نهایت، نویسنده به طبس میرسد و فاصلههای جغرافیایی را ذکر میکند.
رده سنی:
15+
متن شامل توصیفاتی از شرایط سخت سفر و درگیریهای سیاسی است که ممکن است برای کودکان کمسن مناسب نباشد. همچنین، استفاده از واژگان و ساختارهای قدیمی ممکن است برای خوانندگان جوان دشوار باشد.
بخش ۹۵ - از اصفهان تا طبس
بیست و هشتم صفر بیرون آمدیم، به دیهی رسیدیم که آن را هیثماباد گویند و از آن جا به راه صحرا و کوه مسکیان به قصبه نایین آمدیم و از سپاهان تا آن جا سی فرسنگ بود، و از نایین چهل و سه فرسنگ برفتیم به دیه کرمه از ناحیه بیابان که این ناحیه ده دوازده پاره دیه باشد و آن موضعی گرم است و درخت های خرما بود و این ناحیه کوفجان داشته بودند در قدیم و در این تاریخ که ما رسیدیم امیر گیلکی این ناحیه از ایشان ستده بود و نایبی از آن خود به دیهی که حصارکی دارد و آن را پیاده گویند بنشانده و آن ولایت را ضبط میکند و راهها ایمن میدارد و اگر کوفجان به راه زدن دوند سرهنگان امیر گیلبکی به راه ایشان میفرستد وایشان را بگیرند و مال بستانند و بکشند و از محافظت آن بزرگ این راه این بود و خلق آسوده، خدای تبارک و تالی همه پادشاهان عادل را حافظ و ناصر و معین باد و بروان های گذشتگان رحمت کناد. و در این راه بیابان به هر دو فرسنگ گنبدکها به سبب آن است تا مردم راه گم نکنند و نیز به گرما و سرما لحظه ای در آن جا آسایشی کنند. و در راه رطگ روان دیدیم عظیم که هر که از نشان بگردد از میان آن ریگ بیرون نتواند آمدن و هلاک شود. و از آن بگذشتیم زمینی شور به دید آمد برجوشیده که شش فرسنگ چنین بود که اگر از راه کسی یک سو شدی فرو رفتی. و از آن جا به راه رباط زبیده که آن را رباط مرا میگویند برفتیم و آن رباط را پنج چاه آب است که اگر رباط و آب نبودی کس از آن بیابان گذر نکردی و از آن جا به چهارده طبس آمدیم به دیهی که آن را رستاباد میگفتند. و نهم ربیع الاول به طبس رسیدیم و از سپاهان تا طبس صد و ده فرسنگ میگفتند.
تعداد ابیات: ۰
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:بخش ۹۴ - اصفهان
گوهر بعدی:بخش ۹۶ - طبس
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.