هوش مصنوعی: این شعر به شکایت شاعر از فردی به نام "خازن میر" می‌پردازد که شاعر او را راوی اشعار خود می‌داند، اما در حقیقت او را دزد کالاهای خود می‌خواند. شاعر بیان می‌کند که خازن میر با دزدی طبع موزون، شعر شیرین و سایر ویژگی‌هایش، آنها را به خود نسبت می‌دهد. با این حال، در پایان شاعر تأکید می‌کند که خازن میر با وجود همه این دزدی‌ها، امین حضرت و بنده‌ای وفادار است.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق ادبی و استعاره‌های پیچیده است که درک آن برای مخاطبان جوان‌تر دشوار خواهد بود. همچنین، برخی از اصطلاحات و تشبیهات ممکن است نیاز به دانش ادبی داشته باشند.

شمارهٔ ۲۳

خازن میر معظم راوی اشعار من
آنکه می گوید بلا مفتون بالای منست

راوی شعر منست اما چو نیکو بنگری
راوی اشعار نبود دزد کالای منست

طبع موزون مرا دزدید و چون پرسم سبب
گویدم کاین قامت موزون زیبای منست

شعر شیرین مرا بر دست ‌و چون جویم دلیل
گویدم کاین خنده لعل شکرخای منست

حالت ‌بخت‌ مرا در چشم‌ خود دادست ‌جای
گو‌یدم کاین خواب چشم نرگس‌‌آسای منست

هر پریشانی که من یک عمر در دل داشتم
درکله جا داده کان زلف چلیپای منست

رای رخشان مرا دزدیده اندر زیر زلف
فاش می‌گویدکه این روی دلارای منست

دزد کالای امیرست او نه‌ تنها دزد من
میر را آگه کنم زیرا که مولای منست

تیرها دزدیده است از ترکش میر جهان
گوید این‌مژگان‌ خونریز جگرخای منست

در میان سینه خود میر را دادست جای
گوید این ‌سنگین ‌دل ‌چون کوه‌خارای منست

نرم ‌نرمک هشته درع میر را زیر کلاه
واشکارا گوید این زلف سمن ‌سای منست

کرده اندر جامه پنهان رایت منصور میر
نیک می‌بالد به خودکاین قد رعنای منست

گوش تا گوش او کشد هر دم کمان میر را
گوید این ابروی ‌خونریز کمانسای منست

بسته ‌است ‌اندر ازار خویش شوشهٔ سیم میر
گوید این ساق سپید روح‌بخشای منست

لیک او با اینهمه دزدی امین حضرتست
بندهٔ میر و امیر حکم‌فرمای منست
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: قطعه
تعداد ابیات: ۱۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.