هوش مصنوعی:
این متن شعری عرفانی است که به ستایش عشق و جمال معنوی میپردازد. شاعر از نور و فرّی سخن میگوید که در دلش نمایان است و آن را به شمس تبریزی نسبت میدهد. او از عشق به عنوان نیرویی والا یاد میکند که فراتر از دنیای مادی است و به زیباییهای معنوی و روحانی اشاره دارد. شاعر همچنین از عشق به عنوان عاملی برای رسوایی و بدنامی یاد میکند و تأکید میکند که عشق واقعی فراتر از نام و نان است.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربهی زندگی دارد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند عشق و رسوایی ممکن است برای سنین پایینتر قابل درک نباشد.
غزل شمارهٔ ۱۹۶۵
در میانِ ظُلْمَتِ جانِ تو نورِ چیست آن
فَرِّ شاهی مینِمایَد در دِلَم، آن کیست آن
مینِمایَد کان خیالِ رویِ چون ماهِ شَهْ است
وان پَناهِ دستگیرِ روزِ مِسکینیست آن
این چُنین فَرّ و جَمال و لُطْف و خوبیّ و نَمَک
فَخْرِ جانها شَمسِ حَقّ و دینِ تبریزیست آن
بَرنَتابَد جانِ آدم، شَرحِ اوصافَش صَریح
آنچه میتابد زِ اوصافَش، دِلا مَکْنیست آن
زان که اوصافِ بَقا اَنْدَر فَنا کِی رو دَهَد
مَر مَزیجی را که آن از عالَمِ فانیست آن
آن جَمالی کو که حَقَّش نَقْش کرد از دستِ خویش
تا یکی نَقْشی که آنِ آذر و مانیست آن
هر بَصَر کو دید او را، پَس به غیرش بِنْگَرید
سَنگْ سارش کرد میباید که ارزانیست آن
ای دل اَنْدَر عاشقی تو نامِ نیکو تَرک کُن
کِابْتِدایِ عشقْ رُسواییّ و بَدنامیست آن
اَنْدَرونِ بَحْرِ عشقَش، جامهٔ جان زَحْمَت است
نام و نان جُستن به عشقْ اَنْدَر، دِلا، خامیست آن
عشقِ عامهیْ خَلْق خود این خاصیت دارد دِلا
خاصه این عشقی که زانِ مَجْلِسِ سامیست آن
خاکِ تبریز ای صَبا تُحْفه بیار از بَهرِ من
زان که در عِزَّت به جایِ گوهرِ کانیست آن
فَرِّ شاهی مینِمایَد در دِلَم، آن کیست آن
مینِمایَد کان خیالِ رویِ چون ماهِ شَهْ است
وان پَناهِ دستگیرِ روزِ مِسکینیست آن
این چُنین فَرّ و جَمال و لُطْف و خوبیّ و نَمَک
فَخْرِ جانها شَمسِ حَقّ و دینِ تبریزیست آن
بَرنَتابَد جانِ آدم، شَرحِ اوصافَش صَریح
آنچه میتابد زِ اوصافَش، دِلا مَکْنیست آن
زان که اوصافِ بَقا اَنْدَر فَنا کِی رو دَهَد
مَر مَزیجی را که آن از عالَمِ فانیست آن
آن جَمالی کو که حَقَّش نَقْش کرد از دستِ خویش
تا یکی نَقْشی که آنِ آذر و مانیست آن
هر بَصَر کو دید او را، پَس به غیرش بِنْگَرید
سَنگْ سارش کرد میباید که ارزانیست آن
ای دل اَنْدَر عاشقی تو نامِ نیکو تَرک کُن
کِابْتِدایِ عشقْ رُسواییّ و بَدنامیست آن
اَنْدَرونِ بَحْرِ عشقَش، جامهٔ جان زَحْمَت است
نام و نان جُستن به عشقْ اَنْدَر، دِلا، خامیست آن
عشقِ عامهیْ خَلْق خود این خاصیت دارد دِلا
خاصه این عشقی که زانِ مَجْلِسِ سامیست آن
خاکِ تبریز ای صَبا تُحْفه بیار از بَهرِ من
زان که در عِزَّت به جایِ گوهرِ کانیست آن
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۹۶۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۹۶۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.