هوش مصنوعی: این متن یک شعر عرفانی است که در آن شاعر از حالت مستی معنوی و عشق به خدا سخن می‌گوید. او از ساقی می‌خواهد که به مستان خدا جامی بدهد و از درد بی‌درمان عشق الهی می‌نالد. شاعر عقل سودایی را رد می‌کند و ذوق و حال مستان را می‌ستاید. در نهایت، او از دیدار پنهان و آشکار خدا سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ محتوا دارای مفاهیم عمیق عرفانی و مذهبی است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از واژگانی مانند 'مستی' و 'خرابات' نیاز به بلوغ فکری دارد.

غزل شمارهٔ ۵۶

بیا ای ساقی مستان خدا را
که مشتاقند سر مستان خدا را

اگر خرقه نمی گیری گروگان
بده جامی به درویشان خدا را

طبیب دردمندانی نظر کن
که دارم درد بی درمان خدا را

برو ای عقل سودائی چه جوئی
ز جان بی سر و سامان خدا را

ز سر مستان گلشن ذوق ما جو
که کم دانند هشیاران خدا را

خراباتست و ما مست و خرابیم
حریف مست می خواران خدا را

نباشم یک دمی بی نعمت الله
که پیدا دیدم و پنهان خدا را
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.