۳۰۵ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۵۶

بیا ای ساقی مستان خدا را
که مشتاقند سر مستان خدا را

اگر خرقه نمی گیری گروگان
بده جامی به درویشان خدا را

طبیب دردمندانی نظر کن
که دارم درد بی درمان خدا را

برو ای عقل سودائی چه جوئی
ز جان بی سر و سامان خدا را

ز سر مستان گلشن ذوق ما جو
که کم دانند هشیاران خدا را

خراباتست و ما مست و خرابیم
حریف مست می خواران خدا را

نباشم یک دمی بی نعمت الله
که پیدا دیدم و پنهان خدا را
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.