۲۹۶ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۶۵

فانی دردیم و فانی از فنا
باقی عشقیم و باقی از بقا

نه اثر ما را ز ذات و از صفت
نه خبر از مبتدا وز منتهی

نه امید وصل و نه بیم فراق
نه غم درد و نه شادی دوا

در محیط عشق او مستغرقیم
بر کجائی ای برادر بر کجا

از وجود و از عدم آسوده ایم
حق و باطل دعوی و معنی تو را

عاشق و معشوق پیش ما یکیست
جز یکی خود نیست در هر دو سرا

نعمت اللهم به هر جا که روم
با خدایم با خدایم با خدا
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۶۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۶۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.